shohada

ساخت وبلاگ

امکانات وب

آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” راو دریایى غرق نمی کند “موسى” رامادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپاردتا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَشدیگری را برادرانش به چاه مى اندازندسر از خانه ی عزیز مصر درمی آوردمکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشینداز این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشندو خدا نخواهد ، نمی تواننداو که یگانه تکیه گاه من و توستپس ؛به “تدبیرش” اعتماد کن ،به “حکمتش” دل بسپار ،به او “توکل” کن ؛و به سمت او “قدمی بردار” ،تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی    عکس عرفانی خدایی   خدایم ای بلند مرتبه ی مهربان :ناتوانم، تنها به نگاهت ،به وجودت،به حضورت در زندگانیم محتاجم.خدایم قلبم را برای رسیدن به خودت بهنهایت پاکی ها منور بگردان .ومرا در روز موعود در ردیف پاکانقرار ده.سپاس از اینکه به روزهای تاریکمروشنی و رنگ،رنگی به سلیقهخودت پاشیدیخدایم برای بودنت در زندگانیمسپاسگذارم زیاد خیلی زیاد     متن عارفانه   خدای مننه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنیمیان این دو گممهم خود را و هم تو را آزار میدهمهر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستیو هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنیآنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .     نوشته های عارفانه خداوند    شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است …و این قدر به فکر راه های دررو نباشید …خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست !!!خدا ، خدای آدم های خلافکار هم هست …فقط خود خداست که بین بندگ shohada...ادامه مطلب
ما را در سایت shohada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : smartstudentaj بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 20:34

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست***بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن،برون آ دمی ز ابر***کان آن چهره مشعشع تابانم آرزوست

گفتی ز ناز>***آن گفتنت که>آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت***شیرخدا و رستم دستانم آرزوست

دی شیخ باچراغ همی گشت گرد شهر***کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود،جسته ایم ما***گفت:

پنهان ز دیده ها و همه دیده از اوست***آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

shohada...
ما را در سایت shohada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : smartstudentaj بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 12:13

حاجی آنطور در خودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگیر ...به چه می اندیشی ؟از چه دلگیری ؟راستی حاجی قبلاًها یه عده ای میگفتند شما رفتید بجنگید که چه بشود ؟خودتان خواستید خودتان هم شهید شدید آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم حالا خودمانیم ،بینی وبین الله رفتی که چه بشود ؟رفتی که آزادی داشته باشیم ؟رفتی که عده ای مانتوهایشان روز بهروز تنگتر شود و روسری هایشان کوچکتر شود ؟رفتی که ماه محرم هم پارتی بگیرند و جشن های آنچنانی ؟رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند دست بدهند واگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟حاجی جان؛جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !!!جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره وچاک چاک گرفته که به زور در پایشان نگهش میدارند.جای پیراهن ساده ی"مردانه ات "را تی شرت های مارک دار گرفته !پسرانمان زیر ابرو برمیدارند و دخترانمان ابرو تیغ میزنند !اوضاعی شده دیدنی...پارکها،سینماها،پاساژهاشده اند سالن مد !البته دوست یابی!حاجی تورفتی خودت را پیدا کنی و خداییت را اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !حاجی گلوله دست شما را زخم می انداخت ،اینجا خودشان بر سروصورت و دست وبازوهایشان زخم و نقش می اندازند که زیبا شوند!!!اینجا بگویی خواهرم ...هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟ما آزادی میخواهیم چرا شماها نمی فهمید؟این shohada...ادامه مطلب
ما را در سایت shohada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : smartstudentaj بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 12:13